برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، از تو بیزارم ، بهانه هایت را برایم تکرار نکن
حرفی نزن ، بی خیال ، اصلا مقصر منم ، هر چه تو بگویی ، بی وفا منم!
نگو میروی تا من خوشبخت باشم ، نگو میروی تا من از دست تو راحت باشم…
نگو که لایقم نیستی و میروی ، نگو برای آرامش من از زندگی ام میروی….
این بهانه ها تکراریست ، هر چه دوست داری بگو ، خیالی نیست….
راحت حرف دلت را بزن و بگو عاشقت نیستم ، بگو دلت با من نیست و دیگر نیستم!
راحت بگو که از همان روزاول هم عاشقم نبودی ، بگو که دوستم نداشتی و تنها با قلب من نبودی
برو که دیگر هیچ دلخوشی به تو ندارم ، از تو بدم می آید و هیچ احساسی به تو ندارم
سهم تو، بی وفایی مثل خودت است که با حرفهایش خامت کند، در قلب بی وفایش گرفتارت کند ، تا بفهمی چه دردی دارد دلشکستن!
برو، به جای اینکه مرحمی برای زخم کهنه ام باشی ،درد مرا تازه تر میکنی !
حیف قلب من نیست که تو در آن باشی ،تمام غمهای دنیا در دلم باشد بهتر از آن است که تو مال من باشی….
حیف چشمهای من نیست که بی وفایی مثل تو را ببینند ، تو لایقم نیستی ، فکرنکن از غم رفتنت میمیرم!
برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، برو و دیگر اسم مرا صدا نکن
بگذار در حال خودم باشم ، بگذار با تنهایی تنها باشم …
†??'§ : دست نویسه مجید خراطها, اواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش16, جواد13, فرشاد, ایکس لاو, زکس ودا,
در حسرت لحظه ای آرامشم ، همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام
همه چیز برایم مثل هم است ، طلوع برایم همرنگ غروب است ، گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست ، عادت کرده ام دیگر….
عادت کرده ام از همنیشینی با غمها ، کسی دلسوز من نیست
قلبم رنگ تنهایی به خودش گرفته ، دیگر کسی به سراغ من نمی آید، تمام فضای قلبم را تنهایی پر کرده ، دیگر در قلبم جای کسی نیست
هر چه اشک میریزم خالی نمیشوم ، هر چه خودم را به این در و آن در میزنم آرام نمیشوم ، کسی نیست تا شادم کند ، کسی نیست تا مرا از این زندان غم رها کند
دلم گرفته ….
خیلی دلم گرفته….
انگار عمریست آسمان ابریست و باران نمیبارد…
انگار این بغض لعنتی نمیخواهد بشکند…
وای از دست چشمهایم ، وای از دست اشکهایم…
آرزو به دل مانده ام ، کسی در پی من نیست و خیلی وقت است تنها مانده ام
نمیگویم از تنهایی خویش تا کسی دلش به حالم بسوزد ، نمیگویم از غمهای خویش تا کسی دلش به درد آید
من که میدانم کسی نمینشیند به پای درد دلهایم ، اینک دارم با خودم درد دل میکنم…
دلم گرفته ، رنگ و رویی ندارد برایم این لحظه ها ، حس خوبی ندارم به این ثانیه ها
میدانم کسی نمیخواند غمهایم را ، میدانم کسی نمیشنود حرفهایم را ، حتی اگر فریاد هم بزنم کسی نگاه نمیکند دیوانه ای مثل من را….
میدانم کسی در فکر من نیست ، تنها هستم و کسی یار و همدمم نیست ، میمانم با همین تنهایی و تنها میمیرم، تا ابد همین دستهای غم را میگیرم
†??'§ : دست نویسه مجید خراطها, اواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش16, جواد13, فرشاد, ایکس لاو, زکس ودا,
وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر
وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر
خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام …
†??'§ : دست نویسه مجید خراطها, اواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش16, جواد13, فرشاد, ایکس لاو, زکس ودا,
تورا.... اورا... دست دردست یکدیگر... دلم میخواهدحسودی کند امانه... خوشی ات راباجان ودل میخواهم... بغض میکنم... شایدحسودی میکنم اما نه... فرومیخورم بازهم بغض میکنم... اماتومیبینی ونبایدببینی بازهم فرومیخورم... نه دیگر نمیتوانم آسمان... کمکم کن... بغضهایم را به تومسپارم توکه گریان باشی مردم شکرمیگذارند... بغضهایم رابه تومیسپارم تاگریان شوی وخلق غم هایم راشکرگذارند... گریان شو... تاناله هاوزاری ها شبانه ام زمین سرد را سیراب کند. اما نه... آسمان میترسم... بغضهایم رابه تو میسپارم اما... اما خدابه خیر کند اشک هایت را آسمان خدابه خیر کند باران امشب را...
†??'§ : دست نویسه مجید خراطها, اواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش16, جواد13, فرشاد, ایکس لاو, زکس ودا,
هی فلانی !!...
زندگی شاید همین باشد.
مهدی اخوان ثالث
..............
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود...
صحنه پیوسته بجاست...
خرٌم آن نغمه که مردم بسپارند بیاد!!!...
†??'§ : دست نویسه مجید خراطها, اواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش16, جواد13, فرشاد, ایکس لاو, زکس ودا,
دلتنگی لحظه فروپاشی مرا که غرور من جان داد ُندید دلتنگی معنی خانه رقیب ُباور ویران شدهُ دستت در دست دیگری را نمیفهمد و طعم پس زدگی را نچشید و دلتنگی زیر ریزش سیل آسای اشک که از عقل و عشق هر چه بود را میشست و میبرد خیس نشد و دلتنگی فقط لحظه هایی که از ما شدن سخن گفتی با خودش تکرار میکند و معنی بی چتر دویدن در روز بارانی را و معنی دستهای گرمت که قفل شد در دستم و به من قدرت پرواز میداد و نگاههای سنگین و طولانی و تبسم های معنی دار را به خاطر سپرده است حالا دلتنگی برنده است و من از پس تمام این لحظه ها دلم برای تو تنگ است
†??'§ : دست نویسه مجید خراطها, اواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش16, جواد13, فرشاد, ایکس لاو, زکس ودا,
سلام دوستان عزیز 2 عدد عکس
از دست خط سلطان احساس مجید خراطها
این دو عکس برای دوستانی که گفته بودند
دیجی زیرو سون با ریمیکس جدیدش
مجید عزیزو خرد کرده که میبینند اینگونه نبوده
برای مشاهده به ادامه مطلب بروید
†??'§ : دست نویسه مجید خراطها, اواره مرگ, بازهم بی کسی رو چاره کردیم, بهنوش16, جواد13, فرشاد, ایکس لاو, زکس ودا,
??ادامه مطلب??
C†?êmê§ |